سلام وارث تنهای بی نشانی ها
خدای بیت غزل های آسمانی ها
نیامدی و کهنسال هایمان مردند
در آستانه ی مرگنــد نوجوانی ها
چقدر تهمت ناجور بــارمـان کردند
چقدر طعنه که : دیوانه ها ، روانی ها
کسی برای نجات شمــــــا نمی آید
کسی نمی آید از پشت ندبه خوانی ها
بگو به حرف بیایند مــردگان سکوت
زبان شـوند و بگویند بی زبــــانی ها
هنوز پنجـره ها باز می شوند و هنــوز
تهی است کوچه از آواز شادمــانی ها
و زرد می شوند و دانه دانه می افتنـد
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: