سلام به روزها شبهای غم اندوه داریم نزدیکو نزدیک تر میشیم
همدردی کنیم با همه دوستان گلمون که عاشق امام حسین هستن
برچسبها:
نا مظلوم حسین
انا محروم حسینلم یا قوم تریدون ببغی و فساد
لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد
لیس والله سوانا خلف بعد النبی
فرض الله علی طاعتنا کل عباد
انا مظلوم حسین
انا محروم حسین
من له جد کجدی فی الوری
او کشیخی فانا ابن العلمین
فاطم الزهرا امی و ابی
قاصم الکفر ببدر و حنین
عبدالله غلاما یافعا
و قریش یعبدون الوثنین
یعبدون اللات و العزی معا
و علی کان صل القبلتین
و ابی شمس امی قمر
فانا الکوکب و ابن القمرین
انا مظلوم حسین
انا محروم حسین
چیست تقصیر من ای قوم که امروز جهانی
شده آماده به قتلم همه با تیغ و سنانی
در شما نیست ز اسلام نه نامی و نشانی
انا عطشان و قد احرق نطقی و لسانی
انا ظمئان و قد احرق قلبی و فوادی
انا مظلوم حسین
انا محروم حسین
زیر خنجر شه لب تشنه حسین گفت:
تو ای شمر ستمکار!
تو ای ملحد مکار!
تو ای کافر غدار!
اگر من نشناسی، بگویم بشناسی
حسینم و ضیاء القمرینم ، قتیل الودجینم
امام الحرمینم انا الفضه وابن الذهبینم
انا مظلوم حسین
انا محروم حسین
منم شهپر کبری منم آیه تقدیر
منم نخله خوبان منم زاده زهرا
منم عرش و منم فرش
منم کرسی و لوح و قلم و باعث ایجاد دو عالم
انا مظلوم حسین
انا محروم حسین
برچسبها:
زیارت عاشورا
اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْک یَا بْنَ
سلام بر تو اى ابا عبداللّه سلام بر تو اى فرزند
رَسُولِ اللَّهِ اَلسَّلامُ عَلَیْک یا خِیَرَةَ اللَّهِ وَابْنَ خِیَرَتِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْک یَا
رسول خدا سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیده اش سلام بر تو اى
بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیّینَ اَلسَّلامُ عَلَیْک یَا بْنَ فاطِمَةَ
فرزند امیر مؤ منان و فرزند آقاى اوصیاء سلام بر تو اى فرزند فاطمه
سَیِّدَةِ نِساَّءِ الْعالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیْک یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ وَالْوِتْرَ
بانوى زنان جهانیان سلام بر تو اى که خدا خونخواهیش کندو فرزند چنین کسى و اى کشته اى که انتقام
الْمَوْتُورَ اَلسَّلامُ عَلَیْک وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِک عَلَیْکمْ
کشته گانت نگرفتى سلام بر تو و بر روانهائى که فرود آمدند به آستانت ، بر شما همگى از جانب
مِنّى جَمیعاً سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ
من سلام خدا باد همیشه تا من برجایم و برجا است شب و روز اى ابا عبداللّه
لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتِ الْمُصیبَةُ بِک عَلَیْنا وَعَلى
براستى بزرگ شد سوگوارى تو و گران و عظیم گشت مصیبت تو بر ما و بر
جَمیعِ اَهْلِ الاِْسْلامِ وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصیبَتُک فِى السَّمواتِ عَلى
همه اهل اسلام و گران و عظیم گشت مصیبت تو در آسمانها بر
جَمیعِ اَهْلِ السَّمواتِ فَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ
همه اهل آسمانها پس خدا لعنت کند مردمى را که ریختند شالوده ستم و بیدادگرى
عَلَیْکمْ اَهْلَ الْبَیْتِ وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً دَفَعَتْکمْ عَنْ مَقامِکمْ وَاَزالَتْکمْ عَنْ
را بر شما خاندان و خدا لعنت کند مردمى را که کنار زدند شما را از مقام مخصوصتان و دور کردند شما را از
مَراتِبِکمُ الَّتى رَتَّبَکمُ اللَّهُ فیها وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکمْ وَلَعَنَ اللَّهُ
آن مرتبه هائى که خداوند آن رتبه ها را به شما داده بود و خدا لعنت کند مردمى که شما را کشتند و خدا لعنت کند
الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکمْ بَرِئْتُ اِلَى اللَّهِ وَاِلَیْکمْ مِنْهُمْ
آنانکه تهیه اسباب کردند براى کشندگان شما تا آنها توانستند با شما بجنگند بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى شما
وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیاَّئِهِم یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ
از ایشان و از پیروان و دنبال روندگانشان و دوستانشان اى اباعبداللّه من تسلیمم و در صلحم
سالَمَکمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ وَلَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ
با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با هر کس که با شما در جنگ است تا روز قیامت و خدا لعنت کند خاندان زیاد
وَآلَ مَرْوانَ وَلَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَلَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَلَعَنَ
و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را و
اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَلَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَلَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَاَلْجَمَتْ
خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند
وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِک بِاَبى اَنْتَ وَاُمّى لَقَدْ عَظُمَ مُصابى بِک فَاَسْئَلُ اللَّهَ
و به راه افتادند براى پیکار با تو پدر و مادرم بفدایت که براستى بزرگ شد مصیبت تو بر من پس مى خواهم از
الَّذى اَکرَمَ مَقامَک وَاَکرَمَنى بِک اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارِک مَعَ اِمامٍ
آن خدائى که گرامى داشت مقام تو را و گرامى داشت مرا بخاطر تو که روزیم گرداند خونخواهى تو را در رکاب آن امام
مَنْصُورٍ مِنْ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ اَللّهُمَّ اجْعَلْنى
یارى شده از خاندان محمد صلى اللّه علیه و آله خدایا قرار ده مرا
عِنْدَک وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ یا اَبا
نزد خودت آبرومند بوسیله حسین علیه السلام در دنیا و آخرت اى ابا
عَبْدِاللَّهِ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلى اللَّهِ وَاِلى رَسُولِهِ وَاِلى امیرِالْمُؤْمِنینَ وَ اِلى فاطِمَةَ
عبداللّه من تقرب جویم به درگاه خدا و پیشگاه رسولش و امیرالمؤ منین و فاطمه
وَاِلَى الْحَسَنِ وَاِلَیْک بِمُوالاتِک وَبِالْبَراَّئَةِ [مِمَّنْ قاتَلَک وَ
و حسن و شما بوسیله دوستى تو و بوسیله بیزارى از کسى که با تو مقاتله کرد و
نَصَبَ لَک الْحَرْبَ وَ بِالْبَرائَةِ مِمَّنْ اَسَّسَ اَساسَ الظُّلْمِ وَالْجَوْرِ
جنگ با تو را برپا کرد و به بیزارى جستن از کسى که شالوده ستم و ظلم
عَلَیْکمْ وَاَبْرَءُ اِلَى اللّهِ وَ اِلى رَسُولِهِ] مِمَّنْ اَسَسَّ اَساسَ ذلِک وَبَنى
بر شما را ریخت و بیزارى جویم بسوى خدا و بسوى رسولش از کسى که پى ریزى کرد شالوده این کار را و پایه گذارى کرد
عَلَیْهِ بُنْیانَهُ وَجَرى فى ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکمْ وَعلى اَشْیاعِکمْ بَرِئْتُ
بر آن بنیانش را و دنبال کرد ستم و ظلمش را بر شما و بر پیروان شما بیزارى جویم
اِلَى اللَّهِ وَاِلَیْکمْ مِنْهُمْ وَاَتَقَرَّبُ اِلَى اللَّهِ ثُمَّ اِلَیْکمْ بِمُوالاتِکمْ وَمُوالاةِ
بدرگاه خدا و به پیشگاه شما از ایشان و تقرب جویم بسوى خدا سپس بشما بوسیله دوستیتان و دوستى
وَلِیِّکمْ وَبِالْبَر آئَةِ مِنْ اَعْداَّئِکمْ وَالنّاصِبینَ لَکمُ الْحَرْبَ وَبِالْبَر آئَةِ
دوستان شماو به بیزارى از دشمنانتان و برپا کنندگان (و آتش افروزان ) جنگ با شما و به بیزارى
مِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ
از یاران و پیروانشان من در صلح و سازشم با کسى که با شما در صلح است و در جنگم با کسى که با شما
حارَبَکمْ وَوَلِىُّ لِمَنْ والاکمْ وَعَدُوُّ لِمَنْ عاداکمْ فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى
در جنگ است و دوستم با کسى که شما را دوست دارد و دشمنم با کسى که شما را دشمن دارد و درخواست کنم از خدائى که
اَکرَمَنى بِمَعْرِفَتِکمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیاَّئِکمْ وَرَزَقَنِى الْبَراَّئَةَ مِنْ اَعْداَّئِکمْ
مرا گرامى داشت بوسیله معرفت شما و معرفت دوستانتان و روزیم کند بیزارى جستن از دشمنانتان را
اَنْ یَجْعَلَنى مَعَکمْ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَنْ یُثَبِّتَ لى عِنْدَکمْ قَدَمَ
به اینکه قرار دهد مرا با شما در دنیا و آخرت و پابرجا دارد براى من در پیش شما گام
صِدْقٍ فِى الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَاَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکمْ
راست و درستى (و ثبات قدمى ) در دنیا و آخرت و از او خواهم که برساند مرا به مقام پسندیده شما
عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى طَلَبَ ثارى مَعَاِمامٍ هُدىً ظاهِرٍ ناطِقٍ [بِالْحَقِّ]
در پیش خدا و روزیم کند خونخواهى شما را با امام راهنماى آشکار گویاى [به حق ]
مِنْکمْ وَاَسْئَلُ اللَّهَ بِحَقِّکمْ وَبِالشَّاْنِ الَّذى لَکمْ عِنْدَهُ اَنْ یُعْطِیَنى
که از شما (خاندان ) است و از خدا خواهم به حق شما و بدان منزلتى که شما نزد او دارید که عطا کند
بِمُصابى بِکمْ اَفْضَلَ ما یُعْطى مُصاباً بِمُصیبَتِهِ مُصیبَةً ما اَعْظَمَها
به من بوسیله مصیبتى که از ناحیه شما به من رسیده بهترین پاداشى را که مى دهد به یک مصیبت زده از مصیبتى که دیده براستى چه
وَاَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الاِْسْلامِ وَفى جَمیعِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ اَللّهُمَّ
مصیبت بزرگى و چه داغ گرانى بود در اسلام و در تمام آسمانها و زمین خدایا
اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْک صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَةٌ
چنانم کن در اینجا که ایستاده ام از کسانى باشم که برسد بدو از ناحیه تو درود و رحمت و آمرزشى
اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَماتى مَماتَ
خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد و مرگم را مرگ
مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکتْ بِهِ بَنُو اُمَیَّةَ وَابْنُ آکلَةِ
محمد و آل محمد خدایا این روز روزى است که مبارک و میمون دانستند آنرا بنى امیه و پسر آن زن
الاَْکبادِ اللَّعینُ ابْنُ اللَّعینِ عَلى لِسانِک وَلِسانِ نَبِیِّک صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ
جگرخوار ( معاویه ) آن ملعون پسر ملعون ( که لعن شده ) بر زبان تو و زبان پیامبرت که درود خدا بر او
وَآلِهِ فى کلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فیهِ نَبِیُّک صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ
و آلش باد در هر جا و هر مکانى که توقف کرد در آن مکان پیامبرت صلى اللّه علیه و آله
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَبا سُفْیانَ وَمُعوِیَةَ وَ یَزیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْک
خدایا لعنت کن ابوسفیان و معاویه و یزید بن معاویه را که لعنت بر
اللَّعْنَةُ اَبَدَ الاْبِدینَ وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ
ایشان باد از جانب تو براى همیشه و این روز روزى است که شادمان شدند به این روز دودمان زیاد و دودمان مروان بخاطر کشتنشان
الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْک وَالْعَذابَ
حضرت حسین صلوات اللّه علیه را خدایا پس چندین برابر کن بر آنها لعنت خود
[ الاَْلیمَ ] اَللّهُمَّ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَیْک فى هذَاالْیَوْمِ وَفى مَوْقِفى هذا
و عذاب دردناک را خدایا من تقرب جویم بسوى تو در این روز و در این جائى که هستم
وَاَیّامِ حَیوتى بِالْبَراَّئَهِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَبِالْمُوالاتِ لِنَبِیِّک وَآلِ
و در تمام دوران زندگیم به بیزارى جستن از اینها و لعنت فرستادن بر ایشان و بوسیله دوست داشتن پیامبرت و خاندان
نَبِیِّک عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمُ اَلسَّلامُ
پیامبرت که بر او و بر ایشان سلام باد
پس مى گوئى صد مرتبه :
اَللّهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ
خدایا لعنت کن نخستین
ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِک اَللّهُمَّ
ستمگرى را که بزور گرفت حق محمد و آل محمد را و آخرین کسى که او را در این زور و ستم پیروى کرد خدایا
الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتى جاهَدَتِ الْحُسَیْنَ وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ
لعنت کن بر گروهى که پیکار کردند با حسین علیه السلام و همراهى کردند و پیمان بستند و از هم پیروى کردند
عَلى قَتْلِهِ اَللّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمیعاً
براى کشتن آن حضرت خدایا لعنت کن همه آنها را
پس مى گوئى صد مرتبه :
اَلسَّلامُ عَلَیْک یا
سلام بر تو اى
اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِک عَلَیْک مِنّى سَلامُ اللَّهِ
ابا عبداللّه و بر روان هائى که فرود آمدند به آستانت ، بر تو از جانب من سلام خدا باد
[ اَبَداً ] ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى
همیشه تا من زنده ام و برپا است شب و روز و قرار ندهد این زیارت را خداوند آخرین بار
لِزِیارَتِکمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى
زیارت من از شما سلام بر حسین و بر على بن الحسین و بر
اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
فرزندان حسین و بر اصحاب و یاران حسین
پس مى گوئى :
اَللّهُمَّ خُصَّ
خدایا مخصوص گردان
اَنْتَ اَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنّى وَابْدَاءْ بِهِ اَوَّلاً ثُمَّ الثّانِىَ وَالثّالِثَ وَالرّابِعَ
نخستین ستمگر را به لعنت من و آغاز کن بدان لعن اولى را و سپس دومى و سومى و چهارمى را
اَللّهُمَّ الْعَنْ یَزیدَ خامِساً وَالْعَنْ عُبَیْدَ اللَّهِ بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ
خدایا لعنت کن یزید را در مرتبه پنجم و لعنت کن عبیداللّه پسر زیاد و پسر مرجانه را
وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ اَبى سُفْیانَ وَآلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ اِلى
و عمر بن سعد و شمر و دودمان ابوسفیان و دودمان زیاد و دودمان مروان را تا
یَوْمِ الْقِیمَةِ
روز قیامت
پس به سجده مى روى و مى گوئى :
اَللّهُمَّ لَک الْحَمْدُ حَمْدَ
خدایا مخصوص تو است ستایش
الشّاکرینَ لَک عَلى مُصابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى عَظیمِ رَزِیَّتى اَللّهُمَّ
سپاسگزاران تو بر مصیبت زدگى آنها ، ستایش خداى را بر بزرگى مصیبتم خدایا
ارْزُقْنى شَفاعَةَ الْحُسَیْنِ یَوْمَ الْوُرُودِ وَثَبِّتْ لى قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَک
روزیم گردان شفاعت حسین علیه السلام را در روز ورود ( به صحراى قیامت ) و ثابت بدار گام راستیم را در نزد خودت
مَعَ الْحُسَیْنِ وَاَصْحابِ الْحُسَیْنِ الَّذینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الْحُسَیْنِ عَلَیْه ِالسَّلامُ
با حسین علیه السلام و یاران حسین آنانکه بى دریغ دادند جان خود را در راه حسین علیه السلام
التماس دعا
برچسبها:
برچسبها:
امام حسین علیه السلام
امام حسین(ع) و کربلا امام حسین (ع) بعد از امتناع از بیعت با یزید، مدینه را به قصد مکه ترک و در روز سوم شعبان به همراه خانواده وارد مکه شدند. در مکه نامه هایی از کوفیان به امام حسین(ع) رسید که ما بر علیه بنیامیه، مصمم بر مبارزهایم و نیاز به رهبر داریم، به کوفه قدم رنجه نما که فرماندار یزید را بیرون مینماییم و به رهبری تو گردن مینهیم. امام حسین(ع) مسلم بن عقیل را به عنوان نماینده خود در نیمه رمضان راهی کوفه نمودند. در روز هشتم ذی الحجه، امام حسین(ع) حج خود را تبدیل به عمره کرده و راهی کوفه شدند، اما در بین راه خبر شهادت مسلم و بیوفایی مردم کوفه به امام حسین(ع) رسید. قبل از اینکه امام حسین (ع) به کوفه برسند، حر بن یزید ریاحی با سپاه 1000 نفری خود مانع حرکت امام به سوی کوفه شدند و نهایتا توافق میشود که کاروان حسینی به راهی برود که نه راه مدینه باشد نه راه کوفه. حضرت ابا عبدالله (ع) روز دوم محرم به کربلا رسید، و روز سوم عمر سعد با چهار هزار نفر در کربلا اردو زد، بعد از این هر روز بر تعداد لشکر دشمن افزوده میشد. روز هفتم محرم آب را بر حسین (ع) و اهل بیت او بستند. روز نهم شمر با چهار هزار نفر و نامهای از عبید الله بن زیاد وارد کربلا شد، او در این نامه به عمر سعد گفته بود، کار حسین (ع) را یکسره کند و با او بجنگد و اگر این کار را نمیتواند انجام دهد، فرماندهی را به شمر واگذار کند. روز دهم امام حسین(ع) با 32 سواره نظام و 40 پیاده و دشمن با 30000 نفر، در مقابل هم قرار گرفتند، جنگی نا برابر و ناجوانمردانه آغاز شد و امام حسین(ع) و یارانش به شهادت رسیدند. دشمن، اجساد مطهر شهدای کربلا را در بیابان رها کرد و این اجساد بعد از سه روز توسط قوم بنیاسد دفن شدند. عصر روز یازدهم اسرای کربلا را که در آن بین امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) قافله سالار بودند، بر مرکبهای با پالان چوبین و بیپارچه، سوار کردند و آنها را از کنار قتلگاه عبور داده به سمت کوفه بردند. در این نمایه هیجده مقاله پیرامون امام حسین (ع) و کربلا ارائه گردیده است. درسهایی از امام حسین علیه السلام بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اسوههای امت، امامان معصوم علیهم السلام و اهلبیت آن حضرت میباشند، و یکی از این اسوهها، سرور شهیدان، حسین بن علی (ع) است . خود آن بزرگوار در نامهای به سلیمان بن صرد خزاعی و مسیب و ... نوشت: «فلکم فی اسوة، [1] برای شما در رفتار من الگو است .» از این جهت لازم است نه تنها شیعیان که همه ی جویندگان سعادت با اوصاف و ویژگیهای آن بزرگوار آشنا شوند، و خود را با او همرنگ نمایند. از میان اوصاف و ویژگی های والای امام حسین (ع) می توان به 1 . اخلاص و خدامحوری 2 . صبر و بردباری 3 . خدمت گزاری 4 . شجاعت 5 . عبادت و عرفان 6 . پاسداری از ارزشهای الهی 7 . صلابت و قاطعیت 8. قدردانی و ستایش 9. دعا و نیایش 10. زهد و دنیاگریزی 11. تربیت شایسته 12. سخاوت و بخشندگی و....اشاره کرد. در این نمایه بیست و سه مقاله پیرامون درسهایی از امام حسین (ع) ارائه گردیده است. امام حسین (ع) و نقش آفرینان حماسه ی کربلا یاران امام (ع) از برگزیدهترین افرادی بودند که خانواده و دوستان خود را رها ساختند و در رکاب امام (ع) جانبازی و فداکاری کردند و چون قهرمانانی شجاع به جهاد پرداختند، و برای شرکت در میدان کارزار، گوی سبقت را از یکدیگر ربودند. یاران امام حسین (ع) در راه پیشوای خود از هرگونه فداکاری و جانبازی دریغ نکردند.آنان هرگز به خود اجازه ندادند در حالی که زنده هستند کمترین آسیبی به آن حضرت برسد، و تاب جدایی از او را نداشتند و یکپارچه خود را سپر بلا ساختند و تا آنجا هدف تیر و نیزه قرار گرفتند، تا جان خود را فدا کردند. شیر مردانی همچون عباس بن علی،فرزندان عبد الله بن جعفر ،پسران عقیل بن ابیطالب،مسلم بن عوسجه اسدی،زهیر بن قین،محمد بن بشیر حضرمی و....در روز عاشورا آنچنان با شجاعت و دلیری به نبرد پرداختند که تاریخ هرگز تا کنون به خاطر ندارد.و در حالی که تعداد سواران آنان از سی و دو نفر بیشتر نمیشد به لشگر بیشمار دشمن تاختند و قهرمانانه جنگیدند. در این نمایه شصت و یک مقاله پیرامون یاران امام حسین (ع) و نقش آفرینان حماسه ی کربلا ارائه گردیده است.
برچسبها:
تو رهروی سوی فردا
دارد می آید محرم
ماه پر از یاد مولا
دارد می آید محرم
ماه مساجد، تکایا
ماه غم و اشک و ماتم
بر غربت ابن زهرا
دارد می آید محرم
ادامه مطلب
![داغ کن - کلوب دات کام](http://static.cloob.com//public/images/icon/100c.gif)
ای حسین فاطمه این کینه هامان را ببین
قلب مجروح درون سینه هامان را ببین
یازده خورشید را کشتند و داغ تو فزون
تکه تکه زین ستم آیینه هامان را ببین
گرچه شد خورشید ما در پرده ی غیبت ولی
می رسد نورش ز ماه حضرت سید علی*
باز هم هر روز عاشورا و هر جا کربلا**
باز هم فتنه، اگرچه هست حجت ها جلی
ترس ما
برچسبها: کل یوم عاشورا
ادامه مطلب
![داغ کن - کلوب دات کام](http://static.cloob.com//public/images/icon/100c.gif)
غزه محك است عيارتان پيدا شد.
وقت عمل است، شعارتان پيدا شد؟
امروز ميان كوفه و كرب و بلا
با امر ولي، تبارتان پيدا شد
************
پنداشته اند كه ما ز خاموشانيم
همرنگ جماعت فراموشانيم
ما آرزوي كرب و بلا را داريم
با ياد حسينمان كفن پوشانيم
************
مي خواند زيارت و تو را ياد آمد
قلبش بشكست و ليتنا ياد آمد
اي خون خدا ! دوباره
برچسبها: کل یوم عاشورا
ادامه مطلب
![داغ کن - کلوب دات کام](http://static.cloob.com//public/images/icon/100c.gif)
با اشك هاش دفتر خود را نمور كرد در خود تمام مرثيه ها را مرور كرد
ذهنش ز روضه هاي مجسم عبور كرد شاعر بساط سينه زدن را كه جور كرد
احساس كرد از همه عالم جدا شده ست
در بيت هاش مجلس ماتم به پا شده ست
در اوج روضه خوب دلش را كه غم گرفت وقتي كه ميزو دفتر و خودكار دم گرفت
وقتش رسيده بود به دستش قلم گرفت مثل هميشه رخصتي از محتشم گرفت
باز اين چه شورش است كه در جان "واژه" هاست
شاعر شكست خورده ي طوفان "واژه" هاست
بي اختيار شد قلمش را رها گذاشت دستي ز غيب قافيه را كربلا گذاشت
يك بيت بعد واژه لب تشنه را گذاشت تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت
حس كرد پا به پاش جهان گريه مي كند
دارد غروب فرشچيان گريه مي كند
با اين زبان چگونه بگويم چه ها كشيد بر روي خاك وخون بدني را رها كشيد
او را چنان فناي خدا، بي ريا كشيد حتي براش جاي كفن؛ بوريا كشيد
در خون كشيد قافيه ها را، حروف را
از بس كه گريه كرد تمام لهوف را
اما در اوج روضه كم آورد و رنگ باخت بالا گرفت كار و سپس آسمان گداخت
اين بند را جداي همه روي نيزه ساخت خورشيد سر بريده غروبي نمي شناخت
بر اوج نيزه گرم طلوعي دوباره بود
او كهكشان روشن هفده ستاره بود
خون جاي واژه بر لبش آورد و بعد از آن... پيشانيش پر از عرق سرد و بعد از آن...
خود را ميان معركه حس كرد و بعد از آن... شاعر بريد و تاب نياورد و بعد از آن...
در خلسه اي عميق خودش بود و هيچ كس
شاعر كنار دفترش افتاد از نفس
![داغ کن - کلوب دات کام](http://static.cloob.com//public/images/icon/100c.gif)
ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا
بـه لطـمه هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش
بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش
سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی
به چشم کاسه ی خون وبه شال ماتم مـهـدی
سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش
به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب
بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب
سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل
بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـا مـت اکـبـر
بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر
سلام من به محرم به دسـت و بـا زوی قـاسم
به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره ی اصـغـر
به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره ی اصـغـر
سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه
بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه
سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـا شـقـی زهـیـرش
بـه بـاز گـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش
سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش
به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش
سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب
بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب
سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش
سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش
السلام علی الشیب الخضیب السلام علی الخد تریب السلام علی البدن السلیب السلان علی الثغر المقروع السلام علی الراس المرفوع
![داغ کن - کلوب دات کام](http://static.cloob.com//public/images/icon/100c.gif)
ای ساربان آهسته ران آرام جان گم کرده ام
آخر شده ماه حسین من میزبان گم کرده ام
در میکده بودم ولی بیرون شدم چون غافلین
ای وای ازین بی حاصلی عمر جوان گم کرده ام
پایان رسد شام سیه آید حبیب من ز ره
اما خدا حالم ببین من مهربان گم کرده ام
ای وای ازین غوغای دل از دلبرم هستم خجل
وقت سفر ماندم به گل من کاروان گم کرده ام
نعمت فراوان دادی ام منت به سر بنهادی ام
اما ببین نامردی ام صاحب زمان گم کرده ام
من عبد کوی عشقم و من شاه را گم کرده ام
آقا تو را گم کرده ام مولا تو را گم کرده ام
بنوشتم این نامه چنین با خون دل ای مه جبین
اما ببین بخت مرا نامه رسان گم کرده ام
![داغ کن - کلوب دات کام](http://static.cloob.com//public/images/icon/100c.gif)
جهان پرشور و ماتم شد
همه دلها پر از غم شد
بیا یا حضرت زهرا(س)
ببین ماه محرم شد
![داغ کن - کلوب دات کام](http://static.cloob.com//public/images/icon/100c.gif)
الا ای صاحب قلبم کجایی؟
محرم شد نمی خواهی بیایی؟
خوشا آن شور و حال و اشک و آهت
خوشا آن ناله های نینوایی
خوشا بر حال تو هروقت که خواهی
کنار تربت آن سر جدایی
![داغ کن - کلوب دات کام](http://static.cloob.com//public/images/icon/100c.gif)
از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟
اشهد ان لا...شهادت اشهد ان لا ...شهید
محشر الله الله است می دانی چرا؟
یک بغل باران الله الصمد آورده ام
نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟
راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟
از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟
از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟
برچسبها:
وّلاً حادثه را بايد فهميد که چه قدر بزرگ است، تا دنبال عللش بگرديم. کسي نگويد که حادثه ي عاشورا، بالاخره کشتاري بود و چند نفر را کشتند. همان طور که همه ي ما در زيارت عاشورا مي خوانيم: « لقد عظمت الرّزيّه و جلّت و عظمت المصيبه »، مصيبت، خيلي بزرگ است. رزيّه، يعني حادثه ي بسيار بزرگ. اين حادثه، خيلي عظيم است. فاجعه، خيلي تکان دهنده و بي نظير است.
براي اين که قدري معلوم بشود که اين حادثه چه قدر عظيم است، من سه دوره ي کوتاه را از دوره هاي زندگي حضرت ابي عبدالله الحسين عليه السلام اجمالاً مطرح مي کنم. شما ببينيد اين شخصيتي که انسان در اين سه دوره مي شناسد، آيا مي توان حدس زد که کار اين شخصيت به آن جا برسد که در روز عاشورا يک عده از امت جدش او را محاصره کنند و با اين وضعيت فجيع، او و همه ي ياران و اصحاب و اهل بيتش را تقل عام بکنند و زنانشان را اسير بگيرند؟
اين سه دوره، يکي دوران حيات پيامبراکرم است. دوم، دوران جواني آن حضرت، يعني دوران بيست و پنج ساله ي تا حکومت اميرالمؤمنين است. سوم، دوران فترت بيست ساله ي بعد از شهادت اميرالمؤمنين تاحادثه ي کربلاست.
دوران کودکي امام حسين عليه السلام
پيامبراکرم اين دختر را در جامعه ي اسلامي به کسي داده است که از لحاظ افتخارات، در درجه ي اعلاست؛ يعني علي بن ابي طالب عليه السلام او، جوان، شجاع، شريف، از همه مؤمنتر، از همه باسابقه تر، از همه شجاعتر، و در همه ي ميدانها حاضر است؛ کسي است که اسلام به شمشير او مي گردد؛ هر جايي که همه در مي مانند، اين جوان جلو مي آيد، گره ها را باز مي کند و بن بستها را مي شکند. اين داماد محبوب عزيزي که محبوبيت او به خاطر خويشاوندي و اينها نيست - به خاطر عظمت شخصيت اوست - پيامبردخترش را به او داده است. حالا کودکي از اينها متولد شده است، و او حسين بن علي است.
البته همه ي اين حرفها درباره امام حسن عليه السلام هم هست؛ اما من حالا بحثم راجع به امام حسين عليه السلام است؛ عزيزترين عزيزان پيامبر؛ کسي که رئيس دنياي اسلام، حاکم جامعه ي اسلامي و محبوب دل همه ي مردم، او را در آغوش مي گيرد و به مسجد مي برد. همه مي دانند که اين کودک، محبوب دل اين محبوب همه است. او روي منبر مشغول خطبه خواندن است، اين بچه پايش به مانعي مي گيرد و زمين مي افتد؛ پيامبراز بالاي منبر پايين مي آيد، اين بچه را بغل مي گيرد و او را آرام مي کند. ببينيد، مسأله اين است.
پيامبر درباره ي امام حسن و امام حسين شش، هفت ساله فرمود »سيدي شباب اهل الجنه» (2) اينها سرور جوانان بهشتند. اينها که هنوز کودکند، جوان نيستند؛ اما پيامبر مي فرمايد سرور جوانان اهل بهشتند. يعني در دوران شش، هفت سالگي هم در حد يک جوان است، مي فهمد، درک مي کند، اقدام مي کند، ادب مي ورزد و شرافت در همه ي وجود او موج مي زند. اگر آن روز کسي مي گفت که اين کودک به دست امت همين پيامبر، بدون هيچ گونه جرم و تخلفي، به قتل خواهد رسيد، براي مردم غير قابل باور بود؛ همچنان که پيامبر فرمود و گريه کرد و همه تعجب کردند که يعني چه، مگر مي شود؟!
دوران جواني حضرت امام حسين عليه السلام
دوران غربت امام حسين عليه السلام
اهل بيت در همه ي عالم اسلام محترمند
همين يکي، دو سال قبل از اين، کتابي جديد - نه قديمي؛ چون در کتابهاي قديمي خيلي هست - براي من آوردند، که اين کتاب درباره ي معناي اهل بيت نوشته شده است. يکي از نويسندگان فعلي حجاز تحقيق کرده، و در اين کتاب اثبات مي کند که اهل بيت، يعني علي، فاطمه، حسن، و حسين. حالا ما شيعيان که اين حرفها جزو جانمان هست؛ اما آن برادر مسلمان غير شيعه اين را نوشته و نشر کرده است. اين کتاب هم هست، من هم آن را دارم، و لابد هزاران نسخه از آن چاپ شده و پخش گرديده است.(3)
برچسبها:
ومين فرزند برومند حضرت علي و(1) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ايشان باد، در خانه وحي و ولايت چشم به جهان گشود.
راستي هرگز انديشيده ايد اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرين حسين (ع ) به وقوع نمي پيوست و مردم يزيد را خليفه پيغمبر (ص ) مي دانستند، و آن گاه اخبار دربار يزيد و شهوترانيهاي او و عمالش را مي شنيدند، چقدر از اسلام متنفر مي شدند، زيرا اسلامي که خليفه پيغمبرش يزيد باشد، به راستي نيز تنفرآور است ... و خاندان پاک حضرت امام حسين (ع ) نيز اسير شدند تا آخرين رسالت اين شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنيديم و خوانديم که در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زياد و دربار نکبت بار يزيد، هماره و همه جا دهان گشودند و فرياد زدند، و پرده زيباي فريب را از چهره زشت و جنايتکار جيره خواران بني اميه برداشتند و ثابت کردند که يزيد سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لياقت خلافت ندارد و اين اريکه اي که او بر آن تکيه زده جايگاه او نيست . سخنانشان رسالت شهادت حسيني را تکميل کرد، طوفاني در جانها برانگيختند، چنان که نام يزيد تا هميشه مترادف با هر پستي و رذالت و دناءت گرديد و همه آرزوهاي طلايي و شيطانيش چون نقش بر آب گشت . نگرشي ژرف مي خواهد تا بتوان بر همه ابعاد اين شهادت عظيم و پرنتيجه دست يافت .
پي نوشتها:
در سال و ماه و روز ولادت امام حسين (ع ) اقوال ديگري هم گفته شده است ، ولي (1)
ما قول مشهور بين شيعه را نقل کرديم . ر. به . ک . اعلام الوري طبرسي ، ص .213
احتمال دارد منظور از اسما، دختر يزيد بن سکن انصاري باشد. ر. به . ک . اعيان (2)
الشيعه ، جزء ,11 ص .167
امالي شيخ طوسي ، ج 1، ص .377 (3)
شبر بر وزن حسن ، و شبير بر وزن حسين ، و مبشر بر وزن محسن ، نام پسران هارون (4)
بوده است و پيغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسين و محسن را به اين سه نام
ناميده است - تاج العروس ، ج 3، ص ,389 اين سه کلمه در زبان عبري همان معني را
دارد که حسن و حسين و محسن در زبان عربي دارد - لسان العرب ، ج ,66 ص .60
معاني الاخبار، ص .57 (5)
در منابع اسلامي درباره عقيقه سفارش فراوان شده و براي سلامتي فرزند بسيار (6)
مؤثر دانسته شده است . ر. به . ک . وسائل الشيعه ، ج ,15 ص 143به بعد.
کافي ، ج 6، ص .33 (7)
مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 146- کمال الدين صدوق ، ص .152 (8)
سنن ترمذي ، ج 5، ص .323 (9)
ذخائر العقبي ، ص .122 (10)
الاصابه ، ج ,11 ص .30 (11)
سنن ترمذي ، ج 5، ص 324- در اين قسمت رواياتي که در کتابهاي اهل تسنن آمده (12)
است نقل شد تا براي آنها هم سنديت داشته باشد.
الاصابه ، ج 1، ص .333 (13)
تذکرة الخواص ابن جوزي ، ص 34- الاصابه ، ج 1، ص ,333 آن طور که بعضي از (14)
مورخين گفته اند اين موضوع تقريبا در سن ده سالگي امام حسين (ع ) اتفاق افتاده
است .
ارشاد مفيد، ص .173 (15)
رجال کشي ، ص 94- کشف الغمة ، ج 2، ص .206 (16)
مقتل خوارزمي ، ج 1، ص 184- لهوف ، ص .20 (17)
روز هشتم ماه ذيحجه مستحب است که حاجيها به "مني " بروند، و در آن زمان به (18)
اين حکم استحبابي عمل مي کردند، ولي در زمان ما مرسوم شده است که از روز هشتم
يکسره به عرفات مي روند.
کامل الزيارات ، ص 68به بعد - مشير الاحزان ، ص 9. (19)
لهوف ، ص .53 (20)
کامل الزيارات ، ص .105 (21)
کامل الزيارات ، ص .101 (22)
کامل الزيارات ، ص .121 (23)
کامل الزيارات ، ص .147 (24)
عقد الفريد، ج 3، ص .143 (25)
ارشاد مفيد، ص .214 (26)
مناقب ابن شهرآشوب ، ج 3، ص 224- اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (27)
اسد الغابة ، ج 2، ص .20 (28)
ذکري الحسين ، ج 1، ص ,152 به نقل از رياض الجنان ، چاپ بمبک ي ، ص 241- (29)
انساب الاشراف .
سوره نحل ، آيه .22 (30)
تفسير عياشي ، ج 2، ص .257 (31)
مناقب ، ج 2، ص .222 (32)
الامامة والسياسة ، ج 1، ص 253به بعد. (33)
از کتاب سمو المعني ، ص 104به بعد، نقل به معني شده است . (34)
برچسبها: