تحریف در نهضت امام حسین (ع) و واقعه ی کربلا

یکی از اموری که وظیفه ی آگاهان است حفظ و صیانت دین و ارزش های دینی است تا مبادا از روی جهالت یا آگاهانه و از روی عمد تحریف شود .

متاسفم ، کم و بیش تحریف لفظی و معنوی ایجاد شده است ، وظیفه ی آگاهان است در باره ی نهضت امام حسین (ع) و واقعه کربلا روشنگر باشند .

کلمات کلیدی:

نوشته شده توسط مرتضی فروتن تنها 6/11/85:: 11:45 صبح     |     (3) نظر
 
شهادت

 

امام حسین (ع) می خواست به وظیفه اش عمل کند . می دانست که شهادت در انتظار اوست و اهل بیتش اصیر می شوند . رسول خدا (ص) ، حضرت علی (ع) و امام حسن (ع) چندین بار شهادت امام حسین (ع) در کربلا را خبر داده بودند ، برای همین تقریبا همه ی مردم می دانستند ، حضرت شهید می شود .اما در بین راه کربلا فرمودند :«هر کس حاضر است در این راه از جان خود بگذرد و خدا را ملاقات کند ، همراه من بیاید .»

عده ای سعی کردند ، مانع از رفتن امام شوند تا از شهادت او جلوگیری کنند ، اما آن ها نمی دانستند که جانشین های پیامبر (ص) وظیفه ی خودشان را بهتر از دیگران می دانند و هیچ .قت از راه خدا برنمی گردند .

کاروان امام به کربلا رسید لشکر یزید بیابان را پر کرده بود . بسیاری از کسانی که به امام حسین (ع) نامه نوشته بودند از افراد آن لشکر بودند فرمانده ی لشکر یزید به امام حسین (ع) گفت : اگر با یزید بیعت نکنی تو و یارانت را می کشیم .

امام حسین (ع) فرمودند :«من فرزند فاطمه ی زهرا (س) هستم و زیر بار ذلت نمی روم . » سپاهیان دشمن آنقدر بی رحم بودند که آب را به روی امام و یاران و اهل بیتش بستند .

شب عاشورا فرا رسید . به امام خبر دادند که امشب دشمن می خواهد حمله کند . امام حسین (ع) برادرش حضرت ابوالفضل را فرستاد تا به دشمن بگوید آن شب به آن ها فرصت دهند و فردا جنگ را شروع کنند . چون امام نماز و عبادت را خیلی دوست داشت و می خواست آخرین شب عمرش را با نماز و دعا به صبح برساند . وقتی هوا تاریک شد حضرت به یارانش فرمود :« فردا روز کشته شدن است . هر کس می خواهد امشب اینجا را ترک کند .» یاران امام گریه کردند و گفتند :« چگونه ما فرزند پیامبر (ص) را تنها بگذاریم ! ما حاضریم صد ها بار در راه خدا بمیریم و زنده شویم » آن گاه امام جایشان را در بهشت به آن ها نشان داد . . همه خوشحال بودند که فردا در راه خدا شهید می شوند ، چون از رسول خدا (ص) شنیده بودند که فرمود :« هیچ مقامی بالاتر از شهادت در نزد خدا نیست.»

ادامه مطلب را در روز های بعد می نویسم .

استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع و اطلاع به مدیر این وبلاگ عیبی ندارد .


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 17:19 | نویسنده : میلاد |
 

امربه معروف و امام حسین«ع»

امربه معروف ونهی ازمنکر نشانه ی وجدان بیدار،سوزوتعهّد،عشق به مکتب،حضوردرصحنه و عشقبه مردم است. امربه معروف ونهی ازمنکرسبب دلگرمی نیکوکاران،کنترل خلافکاران وحافظ حقوق مظلومان است.جامعه ی بی تفاوت و ساکت ، جامعه ی مرده و بدون رشد است . حضرت لوط به مردمی که در برابر گناه ساکت بودند فرمود : آیا یک انسان رشد یافته در میان شما نیست ؟

قرآن شرط بهترین امت بودن را انجام امر به معروف و نهی از منکر می داند ؛

آنگاه که قهر خداوند بر خلافکاران نازل شود ، خداوند ناهیان از منکر را نجات می دهد .

یکی از برکات نماز آن است که انسان را از منکرات باز می دارد .

امر به معروف در پاداش انجام معروف شریک است.

ترک امر به معروف سبب سلطه ی اشرار می شود .

امر به معروف و نهی از منکر وظیفه ی تمام انبیا در طول تاریخ است .

 امام حسین (ع) درباره ی علت قیام خود فرمودند : مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی شود .من بنا دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم .

آری ، امر به معروف و نهی از منکر مراحلی دارد که در بعضی مراحل باید تا شهادت پیش رفت . چنان که خون های مقدسی در راه آن ریخته شده است .


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 17:18 | نویسنده : میلاد |

از زمین تا آسمان آه است می دانی چرا؟

یک قیامت گریه در راه است می دانی چرا؟

بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام

بر سر هر نیزه یک ماه است می دانی چرا؟

اشهد ان لا… شهادت اشهد ان لا … شهید

محشر الله الله است می دانی چرا؟

یک بغل باران الله الصمد آورده ام

نوبهار قل هوالله است می دانی چرا؟

راه عقل ازآن طرف راه جنون از این طرف

راه اگر راه است این راه است می دانی چرا؟

از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست

فرصت دیدار کوتاه است می دانی چرا؟

از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید

انتخاب عشق ناگاه است می دانی چرا؟

از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد

باز اما بهترین ماه است می دانی چرا؟


برچسب‌ها: محرم, اشهد, مطلب محرم, مطلب در مورد محرم, مطلب درباره ی محرم, مطلب, مطلب مذهبی, زمین, آسمان, شهید, عشق, انتخاب عشق, قیامت, کجا, فرصت, شاید, ناگهان, ناگاه, راه, عقل, جنون, نیزه, خورشید, تمام, ماه, محشر, الله, بغل, باران, نوبهار, قل


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 17:15 | نویسنده : میلاد |
مقرر گرديده بود تا مقاله اي در باره ي تاثيرات ماه محرم و واقعه پر سوز و گداز و جانسوز عاشوراي دهه 61 هجري در زمان حال و اثراتي كه اين واقعه مهم تاريخي در روند زندگاني روزمره ما گذاشته است تقرير نمايم.
با خود فكر مي كردم كه آيا اين تاثيرات بعد از 1400 سال در زندگاني و جامعه ما منشا اثر شده يا نه ؟ كه به زودي دريافتم تاثير خون شهيدان كربلا و قهرمانان واقعي دشت نينوا از همان ساعتي كه رئوس مبارك ايشان وارد شهر كوفه گرديد اثر گذار بود. گرچه گروهي نابخرد به ظاهر شادي و پايكوبي مي كردند ولي خبر نداشتند كه اين خوشي آرامش قبل از طوفان است. طوفاني كه بعد از چندي طومار ظالمان و مستكبران را در هم پيچيد، وآنها نيز مانند ساير ستمگران تاريخ در قعر زباله داني تاريخ فروخواهند افتاد.


آيا تاثيرات گفتار و خطابه هاي حضرت زينب (س) در بارگاه شام يزيد او را رسوا نكرد؟ آيا به گفته تاريخ نويسان زنان و اهالي حرم يزيد بن معاويه تحت تاثير كلام پر شور حضرت زينب كبري (س) قرار نگرفتند؟
همه به خوبي مي دانيم كه پايه هاي ظلم يزيد بن معاويه از همين زمان به لرزش در آمد و سپس فرو ريخت. اين اثر گذاري در اوايل تاريخ اسلام و مخصوصاً تاريخ شيعه هميشه با تابش پرتو خونهاي مظلومين كربلا پشتيبان و حمايت كننده رهروان حضرت حسين بن علي (ع) بوده است.
همه به خوبي مي دانيم كه در طول تاريخ جنگهاي بزرگي اتقاق افتاده است. انسانهاي بي شماري كشته شده و خانه هاي بسياري ويران گشته اند. چه بسا در اين جنگها نيز انسانهاي كوچك و بزرگ و زنان و مردان بي گناه طعمه آتش پر لهيب جنگ ها گشته اند. مثال هاي قابل فهم در زمان معاصر جنگ هاي اول و دوم جهاني بوده است كه طي ان بيش از 30 ميليون نفر از مردم كشورهاي مختلف و با زبان هاي مختلف به كام مرگ فرو رفته اند ولي آيا شنيده ايد كه در هيچ جايي از جهان براي اين انسانها مراسم و ياد بود هايي همچون يادبود شهداي كربلا به پا دارند؟ حرف در اين مورد بسيار است ولي بهتر آن است كه به اثرات اين واقعه مهم در زمان حال كشور عزيزمان ايران كه داعيه پيروي و رهروي از اين شهيدان را در سرلوحه عقايد خود دارند، و درسي كه ما بايد از اين واقعه بگيريم پرداخته و اثرات آن را بازگو كنيم.
سالهاي نه چندان دور در كشور ايران انقلابي رخ داد همه مي دانيم كه انقلابهاي جهان براي خود تئوري هاي تعريف شده اي دارند كه رهبري، بسيج مردم، ايدئولو‍‍ژي و عقايد انقلابي .... از اهم آن مي باشند.
غرض از بيان اين نكته اين است كه رهبري اين انقلاب با اتكا به ايدئولوژي و تفكر عاشورايي و استقامت از شهداي عاشورائي مردم اين كشور را به صورت امت واحده در آورده و كاخ ستمشاهي را كه از حمايت همه جانبه استكبار جهاني بر خوردار بود، به قعر سياهي ها بفرستد. البته سخن گفتن از پيروزي اين انقلاب شكوهمند در چند سطر ظلم به تاريخ است ولي مقصود ما اين است كه انقلابهاي بسياري در جهان اتفاق افتاده كه يا به علت دارا نبودن ايدئولوژي مناسب و وص

برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 17:13 | نویسنده : میلاد |

اله ای درباره ی محرم
نوشته شده توسط: ميثم ماندني ازغندي
ارسال به
دومین فرزند برومند حضرت علی و(۱) در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت فاطمه ، که درود خدا بر ایشان باد، در خانه وحی و ولایت چشم به جهان گشود.
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه را فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید (۲) (س ) آمد و اسما پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ (۳) او اقامه گفت . به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش ، امین وحی الهی ، جبرئیل ، فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) چون علی برای تو بسان هارون (۵) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار. (۴)برای موسی بن عمران است ، جز آن که تو خاتم پیغمبران هستی .
و به این ترتیب نام پرعظمت “حسین ” از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش ، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برای کشت ، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر او (۶) فرزندش به عنوان عقیقه (۷) نقره صدقه داد.
حسین (ع ) و پیامبر (ص )
از ولادت حسین بن علی (ع ) که در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) که شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد، مردم از اظهار محبت و لطفی که پیامبر راستین اسلام (ص ) درباره حسین (ع ) ابراز می داشت ، به بزرگواری و مقام شامخ پیشوای سوم آگاه شدند. سلمان فارسی می گوید: دیدم که رسول خدا (ص ) حسین (ع ) را بر زانوی خویش نهاده او را می بوسید و می فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانی ، تو امام و پسر امام و پدر امامان هستی ، تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهای خدایی که نه نفرند و خاتم ایشان ، (۸) قائم ایشان (امام زمان “عج “) می باشد.
انس بن مالک روایت می کند: وقتی از پیامبر پرسیدند کدام یک از اهل بیت خود را بیشتر دوست می داری ، فرمود:
بارها رسول گرامی حسن (ع ) و حسین (ع ) را به سینه می فشرد و (۹) حسن و حسین را، (۱۰) آنان را می بویید و می بوسید. ابوهریره که از مزدوران معاویه و از دشمنان خاندان امامت است ، در عین حال اعتراف می کند که : “رسول اکرم را دیدم که حسن و حسین را بر شانه های خویش نشانده بود و به سوی ما می آمد، وقتی به ما رسید فرمود هر کس این دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست (۱۱) داشته ، و هر که با آنان دشمنی ورزد با من دشمنی نموده است .
عالی ترین ، صمیمی ترین و گویاترین رابطه معنوی و ملکوتی بین پیامبر و حسین را می توان در این جمله رسول گرامی اسلام (ص ) خواند که فرمود: “حسین از من و من از (۱۲) حسینم
حسین (ع ) با پدر
شش سال از عمرش با پیامبر بزرگوار سپری شد، و آن گاه که رسول خدا (ص ) چشم ازجهان فروبست و به لقای پروردگار شتافت ، مدت سی سال با پدر زیست . پدری که جز به انصاف حکم نکرد، و جز به طهارت و بندگی نگذرانید، جز خدا ندید و جز خدا نخواست و جز خدا نیافت . پدری که در زمان حکومتش لحظه ای او را آرام نگذاشتند،همچنان که به هنگام غصب خلافتش جز به آزارش برنخاستند. در تمام این مدت ، با دل و جان از اوامر پدر اطاعت می کرد، و در چند سالی که حضرت علی (ع ) متصدی خلافت ظاهری شد، حضرت حسین (ع ) در راه پیشبرد اهداف اسلامی ، مانند یک سرباز فداکار همچون برادر بزرگوارش می کوشید، و در جنگهای “جمل “، “صفین ” و “نهروان ” شرکت و به این ترتیب ، از پدرش امیرالمؤمنین (ع ) و دین خدا حمایت کرد و (۱۳) داشت . حتی گاهی در حضور جمعیت به غاصبین خلافت اعتراض می کرد.
در زمان حکومت عمر، امام حسین (ع ) وارد مسجد شد، خلیفه دوم را بر منبر رسول الله (ص ) مشاهده کرد که سخن می گفت . بلادرنگ از منبر بالا رفت و فریاد زد: “از منبر (۱۴) پدرم فرود آی ….
امام حسین (ع ) با برادر
پس از شهادت حضرت علی (ع )، به فرموده رسول خدا (ص ) و وصیت امیرالمؤمنین (ع )مامت و رهبری شیعیان به حسن بن علی (ع )، فرزند بزرگ امیرالمؤمنین (ع )، منتقل گشت و بر همه مردم واجب و لازم آمد که به فرامین پیشوایشان امام حسن (ع ) گوش فرادارند. امام حسین (ع ) که دست پرورد وحی محمدی و ولایت علوی بود، همراه و همکار و همفکر برادرش بود. چنان که وقتی بنا بر مصالح اسلام و جامعه مسلمانان و به دستور خداوند بزرگ ، امام حسن (ع ) مجبور شد که با معاویه صلح کند و آن همه ناراحتیها را تحمل نماید، امام حسین (ع ) شریک رنجهای برادر بود و چون می دانست که این صلح به صلاح اسلام و مسلمین معاویه ، در حضور امام حسن (ع ) وامام حسین (ع ) دهان آلوده اش را به بدگویی نسبت به امام حسن (ع ) و پدر بزرگوارشان امیرمؤمنان (ع ) گشود، امام حسین (ع ) به دفاع برخاست تا سخن در گلوی معاویه بشکند و سزای ناهنجاریش را به کنارش بگذارد، ولی امام حسن (ع ) او را به سکوت و خاموشی فراخواند، امام حسین (ع ) پذیرا شد و به جایش بازگشت ، آن گاه امام حسن (ع ) خود به پاسخ معاویه (۱۵) برآمد، و با بیانی رسا و کوبنده خاموشش ساخت .
امام حسین (ع ) در زمان معاویه
چون امام حسن (سلام خدا و فرشتگان خدا بر او باد) از دنیا رحلت فرمود، به گفته رسول خدا (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و وصیت حسن بن علی (ع ) امامت و رهبری شیعیان به امام حسین (ع ) منتقل شد و از طرف خدا مأمور رهبری جامعه گردید. امام حسین (ع ) می دید که معاویه با اتکا به قدرت اسلام ، بر اریکه حکومت اسلام به ناحق تکیه زده ، سخت مشغول تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین خداوند است ، و از این حکومت پوشالی مخرب به سختی رنج می برد، ولی نمی توانست دستی فراز آورد و قدرتی فراهم کند تا او را از جایگاه حکومت اسلامی پایین بکشد، چنانچه برادرش امام حسن (ع ) نیز وضعی مشابه او داشت .
امام حسین (ع ) می دانست اگر تصمیمش را آشکار سازد و به سازندگی قدرت بپردازد، پیش از هر جنبش و حرکت مفیدی به قتلش می رساند، ناچار دندان بر جگر نهاد و صبر را پیشه ساخت که اگر برمی خاست ، پیش از اقدام به دسیسه کشته می شد، و از این کشته شدن هیچ نتیجه ای گرفته نمی شد.
بنابراین تا معاویه زنده بود، چون برادر زیست و علم مخالفتهای بزرگ نیفراخت ، جز آن که گاهی محیط و حرکات و اعمال معاویه را به باد انتقاد می گرفت و مردم را به آینده نزدیک امیدوار می ساخت که اقدام مؤثری خواهد نمود. و در تمام طول مدتی که معاویه از مردم برای ولایت عهدی یزید، بیعت می گرفت ، حسین به شدت با او مخالفت کرد، و هرگز تن به بیعت یزید نداد و ولی عهدی او را نپذیرفت و حتی گاهی (۱۶) سخنانی تند به معاویه گفت و یا نامه ای کوبنده برای او نوشت .
معاویه هم در بیعت گرفتن برای یزید، به او اصراری نکرد و امام (ع ) همچنین بود و ماند تا معاویه درگذشت …
قیام حسینی
یزید پس از معاویه بر تخت حکومت اسلامی تکیه زد و خود را امیرالمؤمنین خواند،و برای این که سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبیت کند، مصمم شد برای نامداران و شخصیتهای اسلامی پیامی بفرستد و آنان را به بیعت با خویش بخواند. به همین منظور، نامه ای به حاکم مدینه نوشت و در آن یادآور شد که برای من از حسین (ع ) بیعت بگیر و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان . حاکم این خبر را به امام حسین (ع ) رسانید و جواب مطالبه نمود. امام حسین (ع ) چنین فرمود:
“انا لله و انا الیه راجعون و علی الاسلام السلام اذا بلیت الامة براع مثل (۱۷) یزید آن گاه که افرادی چون یزید، (شراب خوار و قمارباز و بی ایمان و ناپاک که حتی ظاهر اسلام را هم مراعات نمی کند) بر مسند حکومت اسلامی بنشیند، باید فاتحه اسلام را خواند. (زیرا این گونه زمامدارها با نیروی اسلام و به نام اسلام ، اسلام را از بین می برند.)
امام حسین (ع ) می دانست اینک که حکومت یزید را به رسمیت نشناخته است ، اگر در مدینه بماند به قتلش می رسانند، لذا به امر پروردگار، شبانه و مخفی از مدینه به سوی مکه حرکت کرد. آمدن آن حضرت به مکه ، همراه با سرباز زدن او از بیعت یزید، در بین مردم مکه و مدینه انتشار یافت ، و این خبر تا به کوفه هم رسید. کوفیان از امام حسین (ع ) که در مکه بسر می برد دعوت کردند تا به سوی آنان آید و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقیل ، پسر عموی خویش را به کوفه فرستاد تا حرکت و واکنش اجتماع کوفی را از نزدیک ببیند و برایش بنویسد. مسلم به کوفه رسید و با استقبال گرم و بی سابقه ای روبرو شد، هزاران نفر به عنوان نایب امام (ع ) با او بیعت کردند، و مسلم هم نامه ای به امام حسین (ع ) نگاشت و حرکت فوری امام (ع ) را لازم گزارش داد.
هر چند امام حسین (ع ) کوفیان را به خوبی می شناخت ، و بی وفایی و بی دینی شان را در زمان حکومت پدر و برادر دیده بود و می دانست به گفته ها و بیعتشان با مسلم نمی توان اعتماد کرد، و لیکن برای اتمام حجت و اجرای اوامر پروردگار تصمیم گرفت که به سوی کوفه حرکت کند.
با این حال تا هشتم ذی حجه ، یعنی روزی که همه مردم مکه عازم رفتن به “منی ” بودند و هر کس در راه مکه جا مانده بود با عجله تمام می خواست خود را به مکه (۱۸) برساند، آن حضرت در مکه ماند و در چنین روزی با اهل بیت و یاران خود، از مکه به طرف عراق خارج شد و با این کار هم به وظیفه خویش عمل کرد و هم به مسلمانان جهان فهماند که پسر پیغمبر امت ، یزید را به رسمیت نشناخته و با او بیعت نکرده ، بلکه علیه او قیام کرده است .
یزید که حرکت مسلم را به سوی کوفه دریافته و از بیعت کوفیان با او آگاه شده بود، ابن زیاد را (که از پلیدترین یاران یزید و از کثیفترین طرفداران حکومت بنی امیه بود) به کوفه فرستاد. ابن زیاد از ضعف ایمان و دورویی و ترس مردم کوفه استفاده نمود و با تهدید ارعاب ، آنان را از دور و بر مسلم پراکنده ساخت ، و مسلم به تنهایی با عمال ابن زیاد به نبرد پرداخت ، و پس از جنگی دلاورانه و شگفت ، با شجاعت شهید شد.
(سلام خدا بر او باد). و ابن زیاد جامعه دورو و خیانتکار و بی ایمان کوفه را علیه امام حسین (ع ) برانگیخت ، و کار به جایی رسید که عده ای از همان کسانی که برای امام (ع ) دعوت نامه نوشته بودند، سلاح جنگ پوشیدند و منتظر ماندند تا امام حسین (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.
امام حسین (ع ) از همان شبی که از مدینه بیرون آمد، و در تمام مدتی که در مکه اقامت گزید، و در طول راه مکه به کربلا، تا هنگام شهادت ، گاهی به اشاره ، گاهی به اعلان می داشت که : “مقصود من از حرکت ، رسوا ساختن حکومت ضد اسلامی یزید و صراحت ، برپاداشتن امر به معروف و نهی از منکر و ایستادگی در برابر ظلم و ستمگری است و جز حمایت قرآن و زنده داشتن دین محمدی هدفی ندارم .
و این مأموریتی بود که خداوند به او واگذار نموده بود، حتی اگر به کشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسیری خانواده اش اتمام پذیرد. رسول گرامی (ص ) و امیرمؤمنان (ع) و حسن بن علی (ع ) پیشوایان پیشین اسلام ، شهادت امام حسین (ع ) را بارها بیان فرموده بودند. حتی در هنگام ولادت امام حسین (ع )، و خود امام حسین (ع ) به (۱۹) رسول گرانمایه اسلام (ص ) شهادتش را تذکر داده بود.
علم امامت می دانست که آخر این سفر به شهادتش می انجامد، ولی او کسی نبود که در برابر دستور آسمانی و فرمان خدا برای جان خود ارزشی قائل باشد، یا از اسارت خانواده اش واهمه ای به دل راه دهد. او آن کس بود که بلا را کرامت و شهادت را سعادت می پنداشت . (سلام ابدی خدا بر او باد) .
خبر “شهادت حسین (ع ) در کربلا” به قدری در اجتماع اسلامی مورد گفتگو واقع شده بود که عامه مردم از پایان این سفر مطلع بودند. چون جسته و گریخته ، از رسول الله (ص ) و امیرالمؤمنین (ع ) و امام حسن بن علی (ع ) و دیگر بزرگان صدر اسلام شنیده بودند. بدینسان حرکت امام حسین (ع ) با آن درگیریها و ناراحتیها احتمال کشته شدنش را در اذهان عامه تشدید کرد. بویژه که خود در طول راه می فرمود: “من کان باذلا فینا مهجته (۲۰) و موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا.
هر کس حاضر است در راه ما از جان خویش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد، همراه ما بیاید. و لذا در بعضی از دوستان این توهم پیش آمد که حضرتش را از این سفر منصرف سازند.
غافل از این که فرزند علی بن ابی طالب (ع ) امام و جانشین پیامبر، و از دیگران به وظیفه خویش آگاهتر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده دست نخواهد کشید.
باری امام حسین (ع ) با همه این افکار و نظریه ها که اطرافش را گرفته بود به راه خویش ادامه داد، و کوچکترین خللی در تصمیمش راه نیافت .
سرانجام ، رفت ، و شهادت را دریافت . نه خود تنها، بلکه با اصحاب و فرزندان که هر یک ستاره ای درخشان در افق اسلام بودند، رفتند و کشته شدند، و خونهایشان شنهای گرم دشت کربلا را لاله باران کرد تا جامعه مسلمانان بفهمد یزید (باقی مانده بسترهای گناه آلود خاندان امیه ) جانشین رسول خدا نیست ، و اساسا اسلام از بنی امیه و بنی امیه از اسلام جداست .
راستی هرگز اندیشیده اید اگر شهادت جانگداز و حماسه آفرین حسین (ع ) به وقوع نمی پیوست و مردم یزید را خلیفه پیغمبر (ص ) می دانستند، و آن گاه اخبار دربار یزید و شهوترانیهای او و عمالش را می شنیدند، چقدر از اسلام متنفر می شدند، زیرا اسلامی که خلیفه پیغمبرش یزید باشد، به راستی نیز تنفرآور است … و خاندان پاک حضرت امام حسین (ع ) نیز اسیر شدند تا آخرین رسالت این شهادت را به گوش مردم برسانند. و شنیدیم و خواندیم که در شهرها، در بازارها، در مسجدها، در بارگاه متعفن پسر زیاد و دربار نکبت بار یزید، هماره و همه جا دهان گشودند و فریاد زدند، و پرده زیبای فریب را از چهره زشت و جنایتکار جیره خواران بنی امیه برداشتند و ثابت کردند که یزید سگ باز وشرابخوار است ، هرگز لیاقت خلافت ندارد و این اریکه ای که او بر آن تکیه زده جایگاه او نیست . سخنانشان رسالت شهادت حسینی را تکمیل کرد، طوفانی در جانها برانگیختند، چنان که نام یزید تا همیشه مترادف با هر پستی و رذالت و دناءت گردید و همه آرزوهای طلایی و شیطانیش چون نقش بر آب گشت . نگرشی ژرف می خواهد تا بتوان بر همه ابعاد این شهادت عظیم و پرنتیجه دست یافت .
از همان اوان شهادتش تا کنون ، دوستان و شیعیانش ، و همه آنان که به شرافت و عظمت انسان ارج می گذارند، همه ساله سالروز به خون غلتیدنش را، سالروز قیام و شهادتش را با سیاه پوشی و عزاداری محترم می شمارند، و خلوص خویش را با گریه بر مصایب آن بزرگوار ابراز می دارند. پیشوایان مآل اندیش و معصوم ما، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنایتی خاص داشتند.
غیر از این که خود به زیارت مرقدش می شتافتند و عزایش را بر پا می داشتند، در فضیلت عزاداری و محزون بودن برای آن بزرگوار، گفتارهای متعددی ایراد فرموده اند. ابوعماره گوید: “روزی به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع ) رسیدم ، فرمود اشعاری در سوگواری حسین برای ما بخوان . وقتی شروع به خواندن نمودم صدای گریه حضرت برخاست ، من می خواندم و آن عزیز می گریست ، چندان که صدای گریه از خانه برخاست .
بعد از آن که اشعار را تمام کردم ، امام (ع ) در فضلیت و ثواب مرثیه و گریاندن مردم بر امام (۲۱) حسین (ع ) مطالبی بیان فرمود و نیز از آن جناب است که فرمود: “گریستن و بی تابی کردن در هیچ مصیبتی شایسته (۲۲) نیست مگر در مصیبت حسین بن علی ، که ثواب و جزایی گرانمایه دارد.
باقرالعلوم ، امام پنجم (ع ) به محمد بن مسلم که یکی از اصحاب بزرگ او است فرمود: “به شیعیان ما بگویید که به زیارت مرقد حسین بروند، زیرا بر هر شخص باایمانی که (۲۳) به امامت ما معترف است ، زیارت قبر اباعبدالله لازم می باشد.
امام صادق (ع ) می فرماید: “ان زیارة الحسین علیه السلام افضل ما یکون من الاعمال . (۲۴) همانا زیارت حسین (ع ) از هر عمل پسندیده ای ارزش و فضیلتش بیشتر است .
زیرا که این زیارت در حقیقت مدرسه بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح می دهد و گویی روح را به سوی ملکوت خوبیها و پاکدامنیها و فداکاریها پرواز می دهد. هر چند عزاداری و گریه بر مصایب حسین بن علی (ع )، و مشرف شدن به زیارت قبرش و بازنمایاندن تاریخ پرشکوه و حماسه ساز کربلایش ارزش و معیاری والا دارد، لکن باید دانست که نباید تنها به این زیارتها و گریه ها و غم گساریدن اکتفا کرد، بلکه همه این تظاهرات ، فلسفه دین داری ، فداکاری و حمایت از قوانین آسمانی را به ما گوشزد می نماید، و هدف هم جز این نیست ، و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینی آموختن انسانیت و خالی بودن دل از هر چه غیر از خداست می باشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم ، هدف مقدس حسینی به فراموشی می گراید.
اخلاق و رفتار امام حسین (ع )
با نگاهی اجمالی به ۵۶سال زندگی سراسر خداخواهی و خداجویی حسین (ع )، درمی یابیم که هماره وقت او به پاکدامنی و بندگی و نشر رسالت احمدی و مفاهیم عمیقی والاتر از درک و دید ما گذشته است . اکنون مروری کوتاه به زوایای زندگانی آن عزیز، که پیش روی ما است :
جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیاری و حتی در آخرین شب (۲۵) داشت . گاهی در شبانه روز صدها رکعت نماز می گزاشت .
زندگی دست از نیاز و دعا برنداشت ، و خوانده ایم که از دشمنان مهلت خواست تا بتواند با خدای خویش به خلوت بنشیند. و فرمود: “خدا می داند که من نماز و تلاوت (۲۶) قرآن و دعای زیاد و استغفار را دوست دارم (۲۷) حضرتش بارها پیاده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد.
ابن اثیر در کتاب “اسد الغابة ” می نویسد: “کان الحسین رضی الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال (۲۸) الخیر جمیعها. حسین (ع ) بسیار روزه می گرفت و نماز می گزارد و به حج می رفت و صدقه می داد و همه کارهای پسندیده را انجام می داد.
شخصیت حسین بن علی (ع ) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتی با برادرش امام مجتبی (ع ) پیاده به کعبه می رفتند، همه بزرگان و شخصیتهای اسلامی به (۲۹) احترامشان از مرکب پیاده شده ، همراه آنان راه می پیمودند.
احترامی که جامعه برای حسین (ع ) قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگی می کرد – از مردم و معاشرتشان کناره نمی جست – با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند، او را غم خوار و یاور مردم ساخته بود.
و گرنه ، او نه کاخهای مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی بستند، و حرم رسول الله (ص ) را برای او خلوت نمی کردند… این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعی اوست ، بخوانیم :
روزی از محلی عبور می فرمود، عده ای از فقرا بر عباهای پهن شده شان نشسته بودند و نان پاره های خشکی می خوردند، امام حسین (ع ) می گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت ، نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : “ان الله لا یحب المتکبرین “، خداوند متکبران را دوست نمی دارد. (۳۰)
پس فرمود: “من دعوت شما را اجابت کردم ، شما هم دعوت مرا اجابت کنید.
آنها هم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داد و بدین ترتیب پذیرایی گرمی (۳۱) هر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، از آنان به عمل آمد، و نیز درس تواضع و انسان دوستی را با عمل خویش به جامعه آموخت .
شعیب بن عبدالرحمن خزاعی می گوید: “چون حسین بن علی (ع ) به شهادت رسید، بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند، علتش را از امام زین العابدین (ع ) پرسیدند، فرمود این پینه ها اثر کیسه های غذایی است که پدرم شبها به دوش می کشید و به خانه (۳۲) زنهای شوهرمرده و کودکان یتیم و فقرا می رسانید.
شدت علاقه امام حسین (ع ) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستم دیدگان می توان در داستان “ارینب وهمسرش عبدالله بن سلام ” دریافت ، که اجمال و فشرده اش را در این جا متذکر می شویم : یزید به زمان ولایت عهدی ، با این که همه نوع وسایل شهوترانی و کام جویی و کامروایی از قبیل پول ، مقام ، کنیزان رقاصه و… در اختیار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش را به بانوی شوهردار عفیفی دوخته بود.
پدرش معاویه به جای این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده ای نشان دهد، با حیله گری و دروغ پردازی و فریبکاری ، مقدماتی فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش یزید بکشاند. حسین بن علی (ع ) از قضیه باخبر شد، در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکی از قوانین اسلام ، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدی و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاکیزه ای قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهی اش را نمایان و علاقه مندی خود را به حفظ نوامیس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و این رفتار داستانی شد که در مفاخر آل علی (ع ) و دناءت و ستمگری بنی امیه ، برای همیشه در تاریخ به یادگار (۳۳) ماند.



برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 17:7 | نویسنده : میلاد |


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 16:58 | نویسنده : میلاد |


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 16:58 | نویسنده : میلاد |

یاحسین


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 16:53 | نویسنده : میلاد |


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 16:45 | نویسنده : میلاد |
مجموعه فوق همان گونه که در تصاویر مشاهده می کنید آثار هنری با مضوع عاشورا بوده که شامل نقاشی های زیبا و آثار تایپوگرافی بوده که هریک از آثار به نوعی سعی در نمایش مظلومیت و مصیبت امام حسین علیه السلام و یارانش بوده که برخی در نوع خود بسیار زیبا و تاثیر گذار طراحی شده است.
آثار فوق مربوط به هنرمندان خارجی و تعدادی نیز مربوط به هنرمندان داخلی بوده که از سایت Deviantart جمع آوری و تقدیم به کلیه کاربران پرشین جی اف ایکس و علاقه مندان و عزاداران حسینی می شود.


جهت مشاهده آثار در اندازه واقعی بروی تصاویر کلیک کنید


امتیاز:


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, | 16:43 | نویسنده : میلاد |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • تک جوک